با سلام خدمت دوستان عزیز
این وبلاگ جهت شرکت در مسابقه پیشوای مرتضی و آشنایی شما عزیزان با شهید مطهری (ره)و اندیشه ها و آثار ایشان در رابطه با امام علی (ع) ساخته شده است امیدوارم مارا با نظراتتون برای بهتر شدن وبلاگ یاری دهید.
اسلام قانون محبت است.
قرآن، پیغمبر اکرم را «رحمة للعالمین» معرفی میکند:
وَ ما ارْسَلْناک الّا رَحْمَةً لِلْعالَمینَ
نفرستادیم تو را مگر که مهر و رحمتی باشی برای جهانیان.
یعنی نسبت به خطرناکترین دشمنانت نیز رحمت باشی و به آنان محبت کنی «2» اما محبتی که قرآن دستور میدهد آن نیست که با هر کسی مطابق میل و خوشایند او عمل کنیم، با او طوری رفتار کنیم که او خوشش بیاید و لزوماً به سوی ما کشیده شود. محبت این نیست که هر کسی را در تمایلاتش آزاد بگذاریم و یا تمایلات او را امضا کنیم. این محبت نیست بلکه نفاق و دورویی است. محبت آن است که با حقیقت توأم باشد. محبت خیر رساندن است و احیاناً خیر رساندنها به شکلی است که علاقه و محبت طرف را جلب نمیکند. چه بسا افرادی که انسان از این رهگذر به آنها علاقه میورزد و آنها چون این محبتها را با تمایلات خویش مخالف میبینند به جای قدردانی دشمنی میکنند. بعلاوه محبت منطقی و عاقلانه آن است که خیر و مصلحت جامعه بشریت در آن باشد نه خیر یک فرد و یا یک دسته بالخصوص. بسا خیر رساندنها و محبت کردنها به افراد که عین شر رساندن و دشمنی کردن با اجتماع است.
جاذبه و دافعه علی علیه السلام، ص:23
ارزش دنیا از نظر قرآن و نهج البلاغه
چیزی که از نظر اسلام در رابطه انسان و دنیا «نبایستنی» است و آفت و بیماری در انسان تلقی میشود و اسلام در تعلیمات خویش مبارزهای بی امان با آن دارد «تعلق» و «وابستگی» انسان به دنیاست نه «علاقه» و «ارتباط» او به دنیا، «اسیر زیستی» انسان است نه «آزاد زیستی» او، هدف و مقصد قرار گرفتن دنیاست نه وسیله و راه واقع شدن آن.
رابطه انسان و دنیا اگر به صورت وابستگی انسان و طفیلی بودنش در آید، موجب محو و نابودی تمام ارزشهای عالی انسان میگردد. ارزش انسان به کمال مطلوبهایی است که جستجو میکند؛ بدیهی است که اگر فی المثل مطلوبی بالاتر از سیر کردن شکم خودش نداشته باشد و تمام تلاشها و آرزوهایش در همین حد باشد، ارزشی بیشتر از «شکم» نخواهد داشت. این است که علی علیه السلام میفرماید:
«آن کس که همه هدفش پرکردن شکم است، ارزشش با آنچه از شکم خارج میگردد برابر است.».
همه سخنها در باره چگونگی ارتباط انسان و جهان است که به چه کیفیت و به
چه شکل باشد؟ در یک شکل، انسان محو و قربانی میشود؛ به تعبیر قرآن- به حکم اینکه هر جوینده در حد پایینتر از هدف و کمال مطلوب خویش است- «اسفل سافلین» میگردد؛ پستترین، منحطترین و ساقطترین موجود جهان میشود؛ تمام ارزشهای عالی و مختصات انسانی او از میان میرود؛ و در یک شکل دیگر برعکس، دنیا و اشیاء آن فدای انسان میگردد و در خدمت انسان قرار میگیرد و انسان ارزشهای عالی خویش را باز مییابد. این است که در حدیث قدسی آمده است:
یا ابْنَ ادَمَ خَلَقْتُ الْاشْیاءَ لِاجْلِک وَ خَلَقْتُک لِاجْلی.
همه چیز برای انسان آفریده شده و انسان برای خدا.
سیری در نهجالبلاغه، ص:267
از بزرگترین امتیازات شیعه بر سایر مذاهب این است که پایه و زیر بنای اصلی آن محبت است. از زمان شخص نبی اکرم که این مذهب پایه گذاری شده است زمزمه محبت و دوستی بوده است. آنجا که در سخن رسول اکرم جمله «عَلِی وَ شیعَتُهُ هُمُ الْفائِزونَ» را میشنویم، گروهی را در گرد علی میبینیم که شیفته او و گرم او و مجذوب او میباشند. از این رو تشیع مذهب عشق و شیفتگی است. تولّای آن حضرت مکتب عشق و محبت است. عنصر محبت در تشیع دخالت تام دارد. تاریخ تشیع با نام یک سلسله از شیفتگان و شیدایان و جانبازان سر از پا نشناخته توأم است.
علی همان کسی است که در عین اینکه بر افرادی حد الهی جاری میساخت و آنها را تازیانه میزد و احیاناً طبق مقررات شرعی دست یکی از آنها را میبرید، هم از او رو برنمی تافتند و از محبتشان چیزی کاسته نمیشد. او خود میفرماید:
لَوْ ضَرَبْتُ خَیشومَ الْمُؤْمِنِ بِسَیفی هذا عَلی انْ یبْغِضَنی ما ابْغَضَنی، وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْیا بِجَمّاتِها عَلَی الْمُنافِقِ عَلی انْ یحِبَّنی ما أَحَبَّنی، وَ ذلِک انَّهُ قُضِی فَانْقَضی عَلی لِسانِ النَّبِی الْامِّی انَّهُ قالَ: یا عَلی لایبْغِضُک مُؤْمِنٌ وَ لایحِبُّک مُنافِقٌ
اگر با این شمشیرم بینی مؤمن را بزنم که با من دشمن شود، هرگز دشمنی نخواهد کرد و اگر همه دنیا را بر سر منافق بریزم که مرا دوست بدارد هرگز مرا دوست نخواهد داشت، زیرا که این گذشته و بر زبان پیغمبر امّی جاری گشته که گفت: یا علی! مؤمن تو را دشمن ندارد و منافق تو را دوست نمیدارد.
منبع: جاذبه و دافعه ی علی ص40