< مرتضی مجذوب مرتضی

زمانی که حق محترم خواهد شد

 

 

امام علی (ع) در خطبه 207 بحثی کلی در مورد حقوق می‌کند و می‌فرماید: حقوق همواره طرفینی است. می‌فرماید: از جمله حقوق الهی حقوقی است که برای مردم بر مردم قرار داده است؛ آنها را چنان وضع کرده که هر حقی در برابر حقی دیگر قرار می‌گیرد؛ هر حقی به نفع یک فرد و یا یک جمعیت موجب حقی دیگر است که آنها را متعهد می‌کند؛ هر حقی آنگاه الزام‌آور می‌گردد که دیگری هم وظیفه خود را در مورد حقوقی که بر عهده دارد انجام دهد.

پس از آن چنین به سخن ادامه می‌دهد:

بزرگترین این حقوق متقابل، حق حکومت بر مردم و حق مردم بر حکومت است. فریضه الهی است که برای همه بر همه حقوقی مقرر فرموده، این حقوق را مایه انتظام روابط مردم و عزت دین آنان قرار داده است. مردم هرگز روی صلاح و شایستگی نخواهند دید مگر حکومتشان صالح باشد و حکومتها هرگز به صلاح نخواهند آمد مگر توده ملت استوار و بااستقامت شوند. هرگاه توده ملت به حقوق حکومت وفادار باشند و حکومت حقوق‌مردم را ادا کند، آن وقت است که «حق» در اجتماع محترم و حاکم خواهد شد؛ آن وقت است که ارکان دین بپا خواهد خاست؛ آن وقت است که نشانه‌ها و علائم عدل بدون هیچ گونه انحرافی ظاهر خواهد شد، و آن وقت است که سنتها در مجرای خود قرار خواهد گرفت و محیط و زمانه محبوب و دوست داشتنی می‌شود و دشمن از طمع بستن به چنین اجتماع محکم و استواری مأیوس خواهد شد.

 

سیری در نهج‌البلاغه، ص:114

 

نوشته شده در 5 / 3برچسب:,ساعت 22:49 توسط سید علی طباطبایی| |

 اثر جاذبه ی علی (ع) در میثم تمار

 

ما در تاریخ میخوانیم که سالها بلکه قرنها پس از مرگ علی افرادی با جان از

 

ناوک دشمنانش استقبال میکنند. از جمله مجذوبین و شیفتگان علی، میثم

 

تمّار را میبینیم که بیست سال پس از شهادت مولی بر سر چوبهدار از علی و

 

فضایل و سجایای انسانی او سخن میگوید. در آن ایامی که سرتاسر مملکت

 

 

اسلامی در خفقان فرو رفته، تمام آزادیها کشته شده و نفسها در سینه زندانی

 

 

شده است و سکوتی مرگبار همچون غبار مرگ بر چهرهها نشسته است، او از

 

 

بالایدار فریاد برمیآورد که بیایید از علی برایتان بگویم. مردم از

 

 

اطراف برای شنیدن سخنان میثم هجوم آوردند. حکومت قدّاره بند اموی که

 

 

منافع خود را در خطر میبیند، دستور میدهد که بر دهانش لجام زدند و پس

 

 

از چند روزی هم به حیاتش خاتمه دادند.

 

 

تاریخ از این قبیل شیفتگان برای علی بسیار سراغ دارد.

 

 

منبع: جاذبه و دافعه ی علی ص 29

نوشته شده در 5 / 3برچسب:,ساعت 22:49 توسط سید علی طباطبایی| |

علی یکه مرد با بصیرت در مقابل خوارج

 

http://www.dlnew.ir/salehun.ir/pic/veladat-e-hazrat-ali-91-03-low.jpg

 

علی بر روی مردمی اینچنین ظاهرالصلاح و آراسته، قیافههای حق به جانب،

 

ژنده پوش و عبادت پیشه، شمشیر کشید و همه را از دم شمشیر گذرانده

 

است. ما اگر به جای اصحاب او بودیم و قیافههای آنچنانی را میدیدیم،

 

مسلماً احساساتمان برانگیخته میشد و علی را به اعتراض میگرفتیم که آخر

 

شمشیر به روی اینچنین مردمی کشیدن؟!.

از درسهای بسیار آموزنده تاریخ تشیع خصوصاً و جهان اسلام عموماً،

 

همین داستان خوارج است. علی خود به اهمیت و فوق العادگی کار

 

خود از این جهت واقف است و آن را بازگو میکند، میگوید:

 

فَانَا فَقَأْتُ عَینَ الْفِتْنَةِ وَ لَمْ یکنْ لِیجْتَرِئَ عَلَیها احَدٌ غَیری بَعْدَ انْ ماجَ

 

غَیهَبُها وَ اشْتَدَّ کلَبُها

چشم این فتنه را من درآوردم. غیر از من احدی جرأت چنین کاری را نداشت

 

پس از آنکه موج دریای تاریکی و شبهه ناکی آن بالا گرفته بود و «هاری»

 

آن فزونی یافته بود.

 

 

استاد مطهری، جاذبه و دافعه علی.ص131

نوشته شده در 28 / 2برچسب:,ساعت 15:25 توسط سید علی طباطبایی| |

مدارا و دموکراسی علی

 

http://www.dlnew.ir/salehun.ir/pic/veladat-e-hazrat-ali-91-02-low.jpg

 

خوارج در نماز جماعت به علی اقتدا نمیکردند زیرا او را کافر میپنداشتند. به

 

مسجد میآمدند و با علی نماز نمیگزاردند و احیاناً او را میآزردند. علی روزی

به نماز ایستاده و مردم نیز به او اقتدا کردهاند. یکی از خوارج به نام ابن الکوّاء

 

فریادش بلند شد و آیهای را به عنوان کنایه به علی، بلند خواند:

 

«وَ لَقَدْ اوحِی الَیک وَ الَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِک لَئِنْ اشْرَکتَ لَیحْبَطَنَّ عَمَلُک وَ

 

لَتَکونَنَّ مِنَ الْخاسِرینَ.»

 

این آیه خطاب به پیغمبر است که به تو و همچنین پیغمبران قبل از تو وحی

 

شد که اگر مشرک شوی اعمالت از بین میرود و از زیانکاران خواهی بود. ابن

 

الکوّاء با خواندن این آیه خواست به علی گوشه بزند که سوابق تو را در اسلام

 

میدانیم، اول مسلمان هستی، پیغمبر تو را به برادری انتخاب کرد، در لیلة

 

المبیت فداکاری درخشانی کردی و در بستر پیغمبر خفتی، خودت را طعمه

 

شمشیرها قراردادی و بالأخره خدمات تو به اسلام قابل انکار نیست، اما خدا

 

به پیغمبرش هم گفته اگر مشرک بشوی اعمالت به هدر میرود، و چون تو

 

اکنون کافر شدی اعمال گذشته را به هدر دادی.

 

علی در مقابل چه کرد؟! تا صدای او به قرآن بلند شد، سکوت کرد تا آیه را به

 

آخر رساند. همینکه به آخر رساند، علی نماز را ادامه داد. باز ابن الکوّاء آیه را

 

تکرار کرد و بلافاصله علی سکوت نمود. علی سکوت میکرد چون دستور

 

قرآن است که: اذا قُرِئَ الْقُر انُ فَاسْتَمِعوا لَهُ وَ انْصِتوا

 

هنگامی که قرآن خوانده میشود گوش فرا دهید و خاموش شوید.

 

و به همین دلیل است که وقتی امام جماعت مشغول قرائت است مأمومین

 

باید ساکت باشند و گوش کنند.

 

بعد از چند مرتبهای که آیه را تکرار کرد و میخواست وضع نماز را بهم زند،

 

علی این آیه را خواند:

 

فَاصْبِرْ انَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لا یسْتَخِفَّنَّک الَّذینَ لایوقِنونَ

صبر کن، وعده خدا حق است و فرا خواهد رسید. این مردم بیایمان و یقین،

 

تو را تکان ندهند و سبکسارت نکنند.

 

دیگر اعتنا نکرد و به نماز خود ادامه داد.

 

 

منبع:  کتاب جاذبه و دافعه ی علی ص 124

نوشته شده در 27 / 2برچسب:,ساعت 18:6 توسط سید علی طباطبایی| |

حق را بگویید!

 امام  علی (ع) در خطبه ی 207 نهج البلاغه مطالب فراوانی را در

 

برخورد با حق بیان می دارند از جمله در مورد گفتن حق به حاکم که

 

خودشان می باشند ، می فرمایند:

با من آن سان که با جباران و ستمگران سخن می‌گویند سخن

 

نگویید؛ القاب پرطنطنه برایم به کار نبرید؛ آن ملاحظه کاری‌ها و

 

موافقتهای مصلحتی که در برابر مستبدان اظهار می‌دارند، در برابر

 

من اظهار مدارید؛ با من به سبک‌ سازشکاری معاشرت نکنید؛ گمان

 

مبرید که اگر به حق سخنی به من گفته شود بر من سنگین آید و یا

 

از کسی بخواهم مرا تجلیل و تعظیم کند، که هر کس شنیدن حق یا

 

عرضه شدن عدالت بر او ناخوش و سنگین آید، عمل به حق و عدالت

 

بر او سنگین‌تر است؛ پس، از سخن حق یا نظر عادلانه خودداری

 

نکنید.

 

منبع:سیری در نهج الباغه ص 131

 

نوشته شده در 26 / 2برچسب:,ساعت 9:46 توسط سید علی طباطبایی| |

کپی برداری بدون ذکر صلوات غیر مجاز می باشد