< اسلام قانون محبت است.

اسلام قانون محبت است.

 

 

 قرآن، پیغمبر اکرم را «رحمة للعالمین» معرفی میکند:

 

 

وَ ما ارْسَلْناک الّا رَحْمَةً لِلْعالَمینَ

 

 

نفرستادیم تو را مگر که مهر و رحمتی باشی برای جهانیان.

 

 

یعنی نسبت به خطرناکترین دشمنانت نیز رحمت باشی و به آنان محبت کنی «2» اما محبتی که قرآن دستور میدهد آن نیست که با هر کسی مطابق میل و خوشایند او عمل کنیم، با او طوری رفتار کنیم که او خوشش بیاید و لزوماً به سوی ما کشیده شود. محبت این نیست که هر کسی را در تمایلاتش آزاد بگذاریم و یا تمایلات او را امضا کنیم. این محبت نیست بلکه نفاق و دورویی است. محبت آن است که با حقیقت توأم باشد. محبت خیر رساندن است و احیاناً خیر رساندنها به شکلی است که علاقه و محبت طرف را جلب نمیکند. چه بسا افرادی که انسان از این رهگذر به آنها علاقه میورزد و آنها چون این محبتها را با تمایلات خویش مخالف میبینند به جای قدردانی دشمنی میکنند. بعلاوه محبت منطقی و عاقلانه آن است که خیر و مصلحت جامعه بشریت در آن باشد نه خیر یک فرد و یا یک دسته بالخصوص. بسا خیر رساندنها و محبت کردنها به افراد که عین شر رساندن و دشمنی کردن با اجتماع است.

 

 

جاذبه و دافعه علی علیه السلام، ص:23

 

نوشته شده در 21 / 3برچسب:,ساعت 10:50 توسط سید علی طباطبایی| |

ارزش دنیا از نظر قرآن و نهج البلاغه

 

چیزی که از نظر اسلام در رابطه انسان و دنیا «نبایستنی» است و آفت و بیماری در انسان تلقی می‌شود و اسلام در تعلیمات خویش مبارزه‌ای بی امان با آن دارد «تعلق» و «وابستگی» انسان به دنیاست نه «علاقه» و «ارتباط» او به دنیا، «اسیر زیستی» انسان است نه «آزاد زیستی» او، هدف و مقصد قرار گرفتن دنیاست نه وسیله و راه واقع شدن آن.

رابطه انسان و دنیا اگر به صورت وابستگی انسان و طفیلی بودنش در آید، موجب محو و نابودی تمام ارزشهای عالی انسان می‌گردد. ارزش انسان به کمال مطلوب‌هایی است که جستجو می‌کند؛ بدیهی است که اگر فی المثل مطلوبی بالاتر از سیر کردن شکم خودش نداشته باشد و تمام تلاشها و آرزوهایش در همین حد باشد، ارزشی بیشتر از «شکم» نخواهد داشت. این است که علی علیه السلام می‌فرماید:

«آن کس که همه هدفش پرکردن شکم است، ارزشش با آنچه از شکم خارج می‌گردد برابر است.».

همه سخنها در باره چگونگی ارتباط انسان و جهان است که به چه کیفیت و به‌

چه شکل باشد؟ در یک شکل، انسان محو و قربانی می‌شود؛ به تعبیر قرآن- به حکم اینکه هر جوینده در حد پایین‌تر از هدف و کمال مطلوب خویش است- «اسفل سافلین» می‌گردد؛ پست‌ترین، منحطترین و ساقطترین موجود جهان می‌شود؛ تمام ارزشهای عالی و مختصات انسانی او از میان می‌رود؛ و در یک شکل دیگر برعکس، دنیا و اشیاء آن فدای انسان می‌گردد و در خدمت انسان قرار می‌گیرد و انسان ارزشهای عالی خویش را باز می‌یابد. این است که در حدیث قدسی آمده است:

یا ابْنَ ادَمَ خَلَقْتُ الْاشْیاءَ لِاجْلِک وَ خَلَقْتُک لِاجْلی‌.

همه چیز برای انسان آفریده شده و انسان برای خدا.

 

 

سیری در نهج‌البلاغه، ص:267

 

نوشته شده در 19 / 3برچسب:,ساعت 16:14 توسط سید علی طباطبایی| |

از بزرگترین امتیازات شیعه بر سایر مذاهب این است که پایه و زیر بنای اصلی آن محبت است. از زمان شخص نبی اکرم که این مذهب پایه گذاری شده است زمزمه محبت و دوستی بوده است. آنجا که در سخن رسول اکرم جمله «عَلِی وَ شیعَتُهُ هُمُ الْفائِزونَ»  را میشنویم، گروهی را در گرد علی میبینیم که شیفته او و گرم او و مجذوب او میباشند. از این رو تشیع مذهب عشق و شیفتگی است. تولّای آن حضرت مکتب عشق و محبت است. عنصر محبت در تشیع دخالت تام دارد. تاریخ تشیع با نام یک سلسله از شیفتگان و شیدایان و جانبازان سر از پا نشناخته توأم است.

علی همان کسی است که در عین اینکه بر افرادی حد الهی جاری میساخت و آنها را تازیانه میزد و احیاناً طبق مقررات شرعی دست یکی از آنها را میبرید، هم از او رو برنمی تافتند و از محبتشان چیزی کاسته نمیشد. او خود میفرماید:

لَوْ ضَرَبْتُ خَیشومَ الْمُؤْمِنِ بِسَیفی هذا عَلی انْ یبْغِضَنی ما ابْغَضَنی، وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْیا بِجَمّاتِها عَلَی الْمُنافِقِ عَلی انْ یحِبَّنی ما أَحَبَّنی، وَ ذلِک انَّهُ قُضِی فَانْقَضی عَلی لِسانِ النَّبِی الْامِّی انَّهُ قالَ: یا عَلی لایبْغِضُک مُؤْمِنٌ وَ لایحِبُّک مُنافِقٌ

اگر با این شمشیرم بینی مؤمن را بزنم که با من دشمن شود، هرگز دشمنی نخواهد کرد و اگر همه دنیا را بر سر منافق بریزم که مرا دوست بدارد هرگز مرا دوست نخواهد داشت، زیرا که این گذشته و بر زبان پیغمبر امّی جاری گشته که گفت: یا علی! مؤمن تو را دشمن ندارد و منافق تو را دوست نمیدارد.

 

منبع: جاذبه و دافعه ی علی ص40

نوشته شده در 15 / 3برچسب:,ساعت 12:11 توسط سید علی طباطبایی| |

 اثر جاذبه ی علی (ع) در میثم تمار

 

ما در تاریخ میخوانیم که سالها بلکه قرنها پس از مرگ علی افرادی با جان از

 

ناوک دشمنانش استقبال میکنند. از جمله مجذوبین و شیفتگان علی، میثم

 

تمّار را میبینیم که بیست سال پس از شهادت مولی بر سر چوبهدار از علی و

 

فضایل و سجایای انسانی او سخن میگوید. در آن ایامی که سرتاسر مملکت

 

 

اسلامی در خفقان فرو رفته، تمام آزادیها کشته شده و نفسها در سینه زندانی

 

 

شده است و سکوتی مرگبار همچون غبار مرگ بر چهرهها نشسته است، او از

 

 

بالایدار فریاد برمیآورد که بیایید از علی برایتان بگویم. مردم از

 

 

اطراف برای شنیدن سخنان میثم هجوم آوردند. حکومت قدّاره بند اموی که

 

 

منافع خود را در خطر میبیند، دستور میدهد که بر دهانش لجام زدند و پس

 

 

از چند روزی هم به حیاتش خاتمه دادند.

 

 

تاریخ از این قبیل شیفتگان برای علی بسیار سراغ دارد.

 

 

منبع: جاذبه و دافعه ی علی ص 29

نوشته شده در 5 / 3برچسب:,ساعت 22:49 توسط سید علی طباطبایی| |

زمانی که حق محترم خواهد شد

 

 

امام علی (ع) در خطبه 207 بحثی کلی در مورد حقوق می‌کند و می‌فرماید: حقوق همواره طرفینی است. می‌فرماید: از جمله حقوق الهی حقوقی است که برای مردم بر مردم قرار داده است؛ آنها را چنان وضع کرده که هر حقی در برابر حقی دیگر قرار می‌گیرد؛ هر حقی به نفع یک فرد و یا یک جمعیت موجب حقی دیگر است که آنها را متعهد می‌کند؛ هر حقی آنگاه الزام‌آور می‌گردد که دیگری هم وظیفه خود را در مورد حقوقی که بر عهده دارد انجام دهد.

پس از آن چنین به سخن ادامه می‌دهد:

بزرگترین این حقوق متقابل، حق حکومت بر مردم و حق مردم بر حکومت است. فریضه الهی است که برای همه بر همه حقوقی مقرر فرموده، این حقوق را مایه انتظام روابط مردم و عزت دین آنان قرار داده است. مردم هرگز روی صلاح و شایستگی نخواهند دید مگر حکومتشان صالح باشد و حکومتها هرگز به صلاح نخواهند آمد مگر توده ملت استوار و بااستقامت شوند. هرگاه توده ملت به حقوق حکومت وفادار باشند و حکومت حقوق‌مردم را ادا کند، آن وقت است که «حق» در اجتماع محترم و حاکم خواهد شد؛ آن وقت است که ارکان دین بپا خواهد خاست؛ آن وقت است که نشانه‌ها و علائم عدل بدون هیچ گونه انحرافی ظاهر خواهد شد، و آن وقت است که سنتها در مجرای خود قرار خواهد گرفت و محیط و زمانه محبوب و دوست داشتنی می‌شود و دشمن از طمع بستن به چنین اجتماع محکم و استواری مأیوس خواهد شد.

 

سیری در نهج‌البلاغه، ص:114

 

نوشته شده در 5 / 3برچسب:,ساعت 22:49 توسط سید علی طباطبایی| |

علی یکه مرد با بصیرت در مقابل خوارج

 

http://www.dlnew.ir/salehun.ir/pic/veladat-e-hazrat-ali-91-03-low.jpg

 

علی بر روی مردمی اینچنین ظاهرالصلاح و آراسته، قیافههای حق به جانب،

 

ژنده پوش و عبادت پیشه، شمشیر کشید و همه را از دم شمشیر گذرانده

 

است. ما اگر به جای اصحاب او بودیم و قیافههای آنچنانی را میدیدیم،

 

مسلماً احساساتمان برانگیخته میشد و علی را به اعتراض میگرفتیم که آخر

 

شمشیر به روی اینچنین مردمی کشیدن؟!.

از درسهای بسیار آموزنده تاریخ تشیع خصوصاً و جهان اسلام عموماً،

 

همین داستان خوارج است. علی خود به اهمیت و فوق العادگی کار

 

خود از این جهت واقف است و آن را بازگو میکند، میگوید:

 

فَانَا فَقَأْتُ عَینَ الْفِتْنَةِ وَ لَمْ یکنْ لِیجْتَرِئَ عَلَیها احَدٌ غَیری بَعْدَ انْ ماجَ

 

غَیهَبُها وَ اشْتَدَّ کلَبُها

چشم این فتنه را من درآوردم. غیر از من احدی جرأت چنین کاری را نداشت

 

پس از آنکه موج دریای تاریکی و شبهه ناکی آن بالا گرفته بود و «هاری»

 

آن فزونی یافته بود.

 

 

استاد مطهری، جاذبه و دافعه علی.ص131

نوشته شده در 28 / 2برچسب:,ساعت 15:25 توسط سید علی طباطبایی| |

مدارا و دموکراسی علی

 

http://www.dlnew.ir/salehun.ir/pic/veladat-e-hazrat-ali-91-02-low.jpg

 

خوارج در نماز جماعت به علی اقتدا نمیکردند زیرا او را کافر میپنداشتند. به

 

مسجد میآمدند و با علی نماز نمیگزاردند و احیاناً او را میآزردند. علی روزی

به نماز ایستاده و مردم نیز به او اقتدا کردهاند. یکی از خوارج به نام ابن الکوّاء

 

فریادش بلند شد و آیهای را به عنوان کنایه به علی، بلند خواند:

 

«وَ لَقَدْ اوحِی الَیک وَ الَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِک لَئِنْ اشْرَکتَ لَیحْبَطَنَّ عَمَلُک وَ

 

لَتَکونَنَّ مِنَ الْخاسِرینَ.»

 

این آیه خطاب به پیغمبر است که به تو و همچنین پیغمبران قبل از تو وحی

 

شد که اگر مشرک شوی اعمالت از بین میرود و از زیانکاران خواهی بود. ابن

 

الکوّاء با خواندن این آیه خواست به علی گوشه بزند که سوابق تو را در اسلام

 

میدانیم، اول مسلمان هستی، پیغمبر تو را به برادری انتخاب کرد، در لیلة

 

المبیت فداکاری درخشانی کردی و در بستر پیغمبر خفتی، خودت را طعمه

 

شمشیرها قراردادی و بالأخره خدمات تو به اسلام قابل انکار نیست، اما خدا

 

به پیغمبرش هم گفته اگر مشرک بشوی اعمالت به هدر میرود، و چون تو

 

اکنون کافر شدی اعمال گذشته را به هدر دادی.

 

علی در مقابل چه کرد؟! تا صدای او به قرآن بلند شد، سکوت کرد تا آیه را به

 

آخر رساند. همینکه به آخر رساند، علی نماز را ادامه داد. باز ابن الکوّاء آیه را

 

تکرار کرد و بلافاصله علی سکوت نمود. علی سکوت میکرد چون دستور

 

قرآن است که: اذا قُرِئَ الْقُر انُ فَاسْتَمِعوا لَهُ وَ انْصِتوا

 

هنگامی که قرآن خوانده میشود گوش فرا دهید و خاموش شوید.

 

و به همین دلیل است که وقتی امام جماعت مشغول قرائت است مأمومین

 

باید ساکت باشند و گوش کنند.

 

بعد از چند مرتبهای که آیه را تکرار کرد و میخواست وضع نماز را بهم زند،

 

علی این آیه را خواند:

 

فَاصْبِرْ انَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لا یسْتَخِفَّنَّک الَّذینَ لایوقِنونَ

صبر کن، وعده خدا حق است و فرا خواهد رسید. این مردم بیایمان و یقین،

 

تو را تکان ندهند و سبکسارت نکنند.

 

دیگر اعتنا نکرد و به نماز خود ادامه داد.

 

 

منبع:  کتاب جاذبه و دافعه ی علی ص 124

نوشته شده در 27 / 2برچسب:,ساعت 18:6 توسط سید علی طباطبایی| |

حق را بگویید!

 امام  علی (ع) در خطبه ی 207 نهج البلاغه مطالب فراوانی را در

 

برخورد با حق بیان می دارند از جمله در مورد گفتن حق به حاکم که

 

خودشان می باشند ، می فرمایند:

با من آن سان که با جباران و ستمگران سخن می‌گویند سخن

 

نگویید؛ القاب پرطنطنه برایم به کار نبرید؛ آن ملاحظه کاری‌ها و

 

موافقتهای مصلحتی که در برابر مستبدان اظهار می‌دارند، در برابر

 

من اظهار مدارید؛ با من به سبک‌ سازشکاری معاشرت نکنید؛ گمان

 

مبرید که اگر به حق سخنی به من گفته شود بر من سنگین آید و یا

 

از کسی بخواهم مرا تجلیل و تعظیم کند، که هر کس شنیدن حق یا

 

عرضه شدن عدالت بر او ناخوش و سنگین آید، عمل به حق و عدالت

 

بر او سنگین‌تر است؛ پس، از سخن حق یا نظر عادلانه خودداری

 

نکنید.

 

منبع:سیری در نهج الباغه ص 131

 

نوشته شده در 26 / 2برچسب:,ساعت 9:46 توسط سید علی طباطبایی| |

دانلود انواع کدهای تبلیغاتی وبلاگ برای جشنواره ی  پیشوای مرتضی

 

با قرار دادن این لوگوها برای وبلاگ خود در ثواب تبلیغ تشیع شریک باشید.

 

لوگوی بالا سمت چپ

 

 

 

 

لوگوی پایین سمت چپ

 

 

 

لوگوی پایین سمت راست

 

 

 

لوگوی بالا سمت راست

 

نوشته شده در 24 / 2برچسب:,ساعت 17:25 توسط سید علی طباطبایی| |

میلاد امیر المومنین بر همه ی شیعیان و پداران مبارک باد

 

 

 

شعری زیبا در مورد امام علی (ع)

 

نه مراست قدرت آن که دم زنم از جلال تو یا علی

 

نه مرا زبان که بیان کنم صفت کمال تو یا علی


شده مات عقل موحدین همه در جمال تو یا علی

 

چو نیافت غیر تو آگهی ز بیان حال تو یا علی


نبرد به وصف تو ره کسی مگر از مقال تو یا علی

 


هله ای تجلی عارفان تو چه مطلعی تو چه منظری

 

هله ای موله عاشقان تو چه شاهدی تو چه دلبری


که ندیده ام به دو دیده ام چو تو گوهری چو تو جوهری

 

چه در انبیاء چه در اولیاء نه تو را عدیلی و همسری


به کدام کس مثلت زنم که بود مثال تو یا علی؟

......

 

بقیه ی  این شعر زیبا در ادامه ی مطلب

 

منبع: دیوان فواد کرمانی

 


ادامه مطلب
نوشته شده در 23 / 2برچسب:,ساعت 16:24 توسط سید علی طباطبایی| |

غربت نهج البلاغه

نمونه سوال تفسیر موضوعی نهج البلاغه

 

استاد مطهری در این باره میفرمایند: چیزی که مایه حیرت است این است که قسمتی

 

از محتوای نهج البلاغه را، چه در کشور شیعه ایران و چه در کشورهای عربی، اولین بار

 

«بی خدا» ها و یا «باخدا» های غیر مسلمان کشف کردند و در اختیار توده مردم

 

مسلمان قرار دادند.

 

شیخ محمد عبده، مفتی اسبق مصر که نهج البلاغه را با شرح مختصری در مصر چاپ

 

کرد و منتشر ساخت و برای اولین بار به توده مصری معرفی کرد، مدعی است که اصلًا

 

نهج البلاغه را نمیشناخته و نسبت به آن آگاهی نداشته است، تا اینکه در یک حالت

 

دوری از وطن این کتاب را مطالعه میکند و سخت در شگفت میماند؛ احساس میکند

 

که به گنجینهای گرانبها دست یافته است. همان وقت تصمیم میگیرد آن را چاپ کند

 

و به توده عرب معرفی نماید.

 

بیگانگی یک عالم سنی با نهج البلاغه چندان عجیب نیست.

 

عجیب این است که نهج البلاغه در دیار خودش، درمیان شیعیان علی، در حوزههای

 

علمیه شیعه «غریب» و «تنها» است همچنانکه خود علی غریب و تنهاست.

 

منبع: سیری در نهج البلاغه(مقدمه ی کتاب)

 

نوشته شده در 22 / 2برچسب:,ساعت 18:56 توسط سید علی طباطبایی| |

 

  

نوشته شده در 22 / 2برچسب:,ساعت 18:35 توسط سید علی طباطبایی| |

 

پیرو حقیقت باشیم نه اکثریت

 

علی بعد از پیغمبر جوانی سی وسه ساله است با یک اقلیتی

 

کمتر از عدد انگشتان، در مقابلش پیرمردهای شصت ساله

 

با اکثریتی انبوه و بسیار. منطق اکثریت این بود که راه

 

بزرگان و مشایخ این است و بزرگان اشتباه نمیکنند و ما

 

راه آنان را میرویم. منطق آن اقلیت این بود که آنچه

 

اشتباه نمیکند حقیقت است؛ بزرگان باید خود را بر

 

حقیقت تطبیق دهند.

 

از اینجا معلوم میشود چقدر فراوانند افرادی که شعارشان

 

شعار تشیع است و اما روحشان روح تشیع نیست.

 

مسیر تشیع همانند روح آن، تشخیص حقیقت و تعقیب

 

آن است و از بزرگترین اثرات آن جذب و دفع است

 

اما نه هر جذبی و هر دفعی (گفتیم گاهی جذب، جذب

 

باطل و جنایت و جانی است و دفع، دفع حقیقت و

 

فضایل انسانی) بلکه دفع و جذبی از سنخ جاذبه و

 

دافعه علی، زیرا شیعه یعنی کپیهای از سیرتهای علی.

 

شیعه نیز باید مانند علی دونیرویی باشد.

 

منبع:جاذبه و دافعه ی علی-ص121

نوشته شده در 21 / 2برچسب:,ساعت 18:24 توسط سید علی طباطبایی| |

حروف الفبایی که این گونه مجذوب علی شده اند.

این شعر از آقای امینی است که با هر حرف ار حروف الفبا بیتی جالب سروده است.

 

چونکه ظرفی از علوم خالق یکتا علی است 

 

ذات او تفسیر قران ، حجت کبرا علی است

 

 

خواند پیغمبر وجود خویشتن را شهر علم

 

گفت باب شهر علم و معنی طاها علی است

 


سیّ و دو حرف است هر علمی که اندر عالم است

 

مصدر اندر هر حروف و آمر هر جا علی است

 


از الف ، اسماء اعظم ، ایمن و امن و امان

 

ابتدا و انتها و آخر و اَولا علی است

 


با ، باء بسمله ، بحر علوم و باب علم

 

بوتراب و بوالحسن ، بیننده و بینا ،علی است

 


پ ، پسر عمّ پیمبر ، پاکزاد و پاک دین

 

پیشرو ، مَر پیروان را ، پیشوا بر ما علی است

 

 

 

 


ت ، توانا تیغ او تبّار و تند و تیز دم 

 

تاج بخش و تاج دار و تخت و تاج آرا علی است

 

بقیه در ادامه ی مطلب...


ادامه مطلب
نوشته شده در 21 / 2برچسب:,ساعت 17:38 توسط سید علی طباطبایی| |

امام علی (ع): یاد حق صیقل دهنده ی دل

 

ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است در یک چیز است:

یاد حق و غیر او را از یاد بردن. قرآن کریم در یک جا به اثر تربیتی و جنبه تقویتی

روحی عبادت اشاره میکند و میگوید: «نماز از کار بد و زشت باز میدارد» و در جای

دیگر میگوید: «نماز را برای اینکه به یاد من باشی بپادار»، اشاره به اینکه انسان که

نماز میخواند و در یاد خداست همواره در یاد دارد که ذات دانا و بینایی مراقب اوست، و

فراموش نمیکند که خودش بنده است.

ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا میدهد و صفا میبخشد و آن را

آماده تجلیات الهی قرار میدهد. علی درباره یاد حق که روح عبادت است چنین

میفرماید:

انَّ اللَّهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالی جَعَلَ الذِّکرَ جِلاءً لِلْقُلوبِ، تَسْمَعُ بِهِ بَعْدَ الْوَقْرَةِ وَ تُبْصِرُ بِهِ بَعْدَ

الْعَشْوَةِ وَتَنْقادُ بِهِ بَعْدَ الْمُعانَدَةِ وَ ما بَرِحَ لِلَّهِ عَزَّتْ الاؤُهُ فِی الْبُرْهَةِ بَعْدَالْبُرْهَةِ وَ فی ازْمانِ

الْفَتَراتِ عِبادٌ ناجاهُمْ فی فِکرِهِمْ وَکلَّمَهُمْ فی ذاتِ عُقولِهِمْ

خداوند یاد خود را صیقل دلها قرار داده است. دلها بدین وسیله از پس کری شنوا و از

پس نابینایی بینا و از پس سرکشی و عناد رام میگردند. همواره چنین بوده و هست که

خداوند متعال در هر برههای از زمان و در زمانهایی که پیامبری درمیان مردم نبوده

است، بندگانی داشته و دارد که در سرّ ضمیر آنها با آنها راز میگوید و از راه عقلهایشان

با آنان تکلم میکند.

در این کلمات خاصیت عجیب و تأثیر شگرف یاد حق در دلها بیان شده است تا

جایی که دل قابل الهامگیری و مکالمه با خدا میگردد.

منبع: سیری در نهج البلاغه

نوشته شده در 20 / 2برچسب:,ساعت 18:9 توسط سید علی طباطبایی| |

1386 زندگینامه استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری

 

این جذبهها اختصاصی به عصری دون عصری ندارد. در تمام اعصار جلوههایی از آن جذبههای نیرومند میبینیم که سخت کارگر افتاده است.

مردی است به نام ابن سِکیت؛ از علما و بزرگان ادب عربی است و هنوز هم در ردیف صاحب نظران زبان عرب مانند سیبویه و دیگران نامش برده میشود. این مرد در دوران خلافت متوکل عباسی میزیسته (در حدود دویست سال بعد از شهادت علی). در دستگاه متوکل متهم بود که شیعه است اما چون بسیار فاضل و برجسته بود، متوکل او را به عنوان معلم فرزندانش انتخاب کرد. یک روز که بچههای متوکل به حضورش آمدند و ابن سکیت هم حاضر بود و ظاهراً در آن روز امتحانی هم از آنها به عمل آمده بود و خوب از عهده برآمده بودند، متوکل ضمن اظهار رضایت از ابن سکیت و شاید [به خاطر] سابقه ذهنی که از او داشت- که شنیده بود تمایل به تشیع دارد- از ابن سکیت پرسید: این دو تا (دو فرزندش) پیش تو محبوبترند یا حسن و حسین فرزندان علی؟ ابن سکیت از این جمله و از این مقایسه سخت برآشفت. خونش به جوش آمد. با خود گفت کار این مرد مغرور به جایی رسیده است که فرزندان خود را با حسن و حسین مقایسه میکند! این تقصیر من است که تعلیم آنها را بر عهده گرفتهام. در جواب متوکل گفت: به خدا قسم قنبر غلام علی به مراتب از این دو تا و از پدرشان نزد من محبوبتر است. متوکل فی المجلس دستور داد زبان ابن سکیت را از پشت گردنش درآورند.

تاریخ، افراد سر از پا نشناخته زیادی را میشناسد که بیاختیار جان خود را در راه مهر علی فدا کردهاند. این جاذبه را در کجا میتوان یافت؟ گمان نمیرود در جهان نظیری داشته باشد.

علی به همین شدت دشمنان سرسخت دارد، دشمنانی که از نام او به خود میپیچیدند. علی از صورت یک فرد بیرون است وبه صورت یک مکتب موجود است، و به همین جهت گروهی را به سوی خود میکشد و گروهی را از خود طرد مینماید. آری، علی شخصیت دونیرویی است.

 

 


ادامه مطلب
نوشته شده در 5 / 2برچسب:,ساعت 10:16 توسط سید علی طباطبایی| |

جاذبه علی علیه السلام  چند بعدی است.

جاذبه علی علیه السلام  چند بعدی است. هم سطح وسیعی از جمعیت را مجذوب خویش ساخته و هم به یک قرن و دو قرن پیوسته نیست بلکه در طول زمان ادامه یافته و گسترش پیدا کرده است. حقیقتی است که بر گونه قرون و اعصار میدرخشد و تا عمق و ژرفای دلها و باطنها پیش رفته است، آنچنان که بعد از قرنها که به یادش میافتند و سجایای اخلاقیاش را میشنوند اشک شوق میریزند و به یاد مصائبش میگریند تا جایی که دشمن را نیز تحت نفوذ قرار داده است و اشکش را جاری ساخته است. و این قدرتمندترین جاذبههاست.

از اینجا میتوان دریافت که پیوند انسان با دین از سبک پیوندهای مادی نیست بلکه پیوند دیگری است که هیچ چیز دیگر چنین پیوندی با روح بشر ندارد.

علی اگر رنگ خدا نمیداشت و مردی الهی نمیبود فراموش شده بود. تاریخ بشر قهرمانهای بسیار سراغ دارد: قهرمانهای سخن، قهرمانهای علم و فلسفه، قهرمانهای قدرت و سلطنت، قهرمان میدان جنگ، ولی همه را بشر از یاد برده است و یا اصلًا نشناخته است. اما علی نه تنها با کشته شدنش نمرد بلکه زندهتر شد. خود میگوید:

هَلَک خُزّانُ الْامْوالِ وَ هُمْ احْیاءٌ وَ الْعُلَماءُ باقونَ ما بَقِی الدَّهْرُ، اعْیانُهُمْ مَفْقودَةٌ وَ امْثالُهُمْ فِی الْقُلوبِ مَوْجودَةٌ

گردآورندگان داراییها در همان حال که زندهاند مردهاند و دانشمندان (علمای ربانی) پایدارند تا روزگار پایدار است. جسمهای آنها گمشده است اما نقشهای آنها بر صفحه دلها موجود است.

درباره شخص خودش میفرماید:

غَداً تَرَوْنَ ایامی وَ یکشَفُ لَکمْ عَنْ سَرائِری وَ تَعْرِفونَنی بَعْدَ خُلُوِّ مَکانی وَ قِیامِ غَیری مَقامی

فردا روزهای مرا میبینید و خصایص شناخته نشده من برایتان آشکار میگردد و پس از تهی شدن جای من و ایستادن دیگری به جای من، مرا خواهید شناخت.

 

....


ادامه مطلب
نوشته شده در 6 / 2برچسب:,ساعت 10:2 توسط سید علی طباطبایی| |

با سلام خدمت دوستان عزیز

 

این وبلاگ جهت شرکت در مسابقه  پیشوای مرتضی و آشنایی شما عزیزان با شهید مطهری (ره)و اندیشه ها و آثار ایشان در رابطه با امام علی (ع) ساخته شده است امیدوارم  مارا با نظراتتون برای بهتر شدن وبلاگ یاری دهید.

 

 

 

 

 

نوشته شده در 2 / 2برچسب:,ساعت 9:11 توسط سید علی طباطبایی| |

 شاید این از جاذیه ی استاد مطهری باشد...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

motahari0

 

دهه‌های متوالی است که نسل‌های مختلف از  خرمن کتب و آثار این استاد اندیشمند، خوشه‌های مورد نیاز خود را می‌چینند و هرچه زمان گذشته، غبار کهنگی بر آن آثار ننشسته است. روش متقن و عمیق و  دقیق استاد در ارایه مباحث اسلامی و مبارزه بی‌امان با افکار متحجر و  التقاطی و انحرافی، شاخصه‌ای در آثار برجامانده از او ایجاد کرده است که  نسل‌های جویای فکر منطقی همواره کتب و اندیشه‌های بدون اعوجاج او را چاره  بر چالش‌های فکری و ذهنی خود دانسته‌اند. از همین روی است؛ که رهبر بصیر انقلاب اسلامی به صراحت تأکید می‌کنند؛ «در حال حاضر بدیلی برای مجموعه کتاب‌های شهید مطهری نداریم.» البته بدیهی است که در آثار و اندیشه ناب و شخصیت جامع‌الاطراف استاد مطهری نباید توقف کرد و برای همین است که رهبر انقلاب پس از تأکید بر اینکه  «بدیلی برای مجموعه کتاب‌های شهید مطهری نداریم» تصریح می‌فرمایند؛  «نیازهای فکری روز به روز و نو به نو می‌شود و جریان ورود به چالش با افکار وارداتی و نقادی علمی و تفکیک صحیح از سقیم آن، از وظایف مهمی است که باید ادامه پیدا کند و ما در دهه‌های آینده به مطهری‌ها نیاز مبرم داریم.» نکته در خور تأمل این است که آثار و اندیشه «مطهری» و «مطهری‌ها» تنها....

 

 

 

 

منبع : روزنامه کیهان


ادامه مطلب
نوشته شده در 10 / 2برچسب:,ساعت 8:50 توسط سید علی طباطبایی| |

شهید مطهری در کلام امام (جاذبه ی استاد مطهری)

 

در کتاب جاذبه و دافعه ی استاد مطهری می خوانیم: اگر فردی دو بعدی و یا چند بعدی باشد و یا به عبارتی جاذبه داشته باشد پس از مرگ وی هم یاد و نام وی جذب کننده خواهد بود و یادش زنده خواهد ماند. چنان که امروزه  پس از 35 سال می بینیم شاید بتوان گفت : ایشان هم از افراد خاصی است که جاذبه ی فراوان دارد.

در ادوار مختلف تاریخ بشر اندیشمندانی در عرصة فرهنگ، علم و دانش درخشیده اند که  بسان مشعل فروزانی فرا راه زندگی انسان های دیگر را روشن ساخته و کوشیده اند تا با  عرضة فکر و اندیشه ای نو انسان جستجوگر و تشنة حقیقت را در رسیدن به مقصد و هدف  نهایی رهنمون باشند. در رأس این هرم انسانی، انبیاء بزرگ الهی و امامان معصوم  علیهم السلام قرار دارند. به دنبال آنان عالمان و دانشمندان اسلامی که به حق وارثان  این رسالت بزرگ هستند، جای دارند که پرچم این حرکت عظیم را بر دوش گرفته و تا پای  جان به پیش رفته و می روند.

شهید آیت الله مرتضی مطهری که امام بزرگوارمان وی را درختی پرثمرش نامید و فرزند  عزیزش خواند، یکی از این ستاره های درخشان است که با درآمیختن عمل با ایمان، و  اخلاق با عرفان، برهان با قرآن، علم با حکمت، و نیز امتزاج هدایت جامعه با شهادت  خویش، از خود چهره ای تابناک برای راهنمایی جامعة ظلمت زدة عصرش ساخت، و همانند  شمعی خود بسوخت و پیرامون خود را با شعاع انوار تابناکش، روشن و مامام کرد.

اینک در سی و پنجمین سالگرد شهادت این اسوة علم، اخلاق و مجاهدت، این عاشق از خود  رسته و به حق پیوسته، به جاست برای نمایاندن تبانی و توطئه های دشمن که با تیشة  افکار التقاطی و وارداتی به جان معارف اسلام ناب محمدی(ص) و ایده های مطهّر علوی(ع)  افتاده، و با هجمه های پی درپی قصد تزلزل در ارکان اسلام، و پایه های تشیع را  دارند، تا نگاهی به جایگاه این متفکر گرانقدر در اندیشة امام خمینی داشته باشیم.

از این رو قصد آن است تا در این فرصت، به فرازهایی از گفتار...


ادامه مطلب
نوشته شده در 12 / 2برچسب:,ساعت 8:46 توسط سید علی طباطبایی| |

 

 

صعصعة بن صَوْحان عبدی نیز یکی دیگر از دلباختگان علی بود؛ از کسانی بود که در آن دل شب در مراسم دفن علی با عده معدودی شرکت کرد. پس از آنکه حضرت را دفن کردند و بدنش را خاک پوشانید، صعصعه یک دست خویش را بر قلبش نهاد و با دست دیگر خاک بر سر پاشید و گفت:

 

«مرگ گوارایت باد! که مولدت پاک بود و شکیباییات نیرومند و جهادت بزرگ. بر اندیشهات دست یافتی و تجارتت سودمند گشت.

 

بر آفرینندهات نازل گشتی و او تو را با خوشی پذیرفت و ملائکش به گردت درآمدند. در همسایگی پیغمبر جایگزین گشتی و خداوند تو را در قرب خویش جای داد و به درجه برادرت مصطفی رسیدی و از کاسه لبریزش آشامیدی.

 

از خدا میخواهیم که از تو پیروی کنیم و به روشهایت عمل کنیم، دوستانت را دوست بداریم و دشمنانت را دشمن بداریم و در جرگه دوستانت محشور گردیم.

 

دریافتی آنچه را دیگران درنیافتند و رسیدی به آنچه دیگران نرسیدند. در پیشگاه برادرت پیغمبر جهاد کردی و به دین خدا آنچنانکه شایسته بود قیام کردی تا سنتها را بر پا داشتی و آشوبها را اصلاح نمودی و اسلام و ایمان منظم گشت. بر تو باد بهترین درودها!.

 

به وسیله تو پشت مؤمنان محکم شد و راهها روشن گشت و سنتها بپا ایستاد. احدی فضایل و سجایای تو را در خود جمع نکرد. ندای پیغمبر را جواب گفتی. به اجابتش بر دیگران پیشی گرفتی. به یاریاش شتافتی و با جان خویش حفظش کردی. با شمشیر ذوالفقار در مراحل ترس و وحشت حمله بردی و پشت ستمگران را شکستی. بنیانهای شرک و پستی را در هم فرو ریختی و گمراهان را در خاک و خون کشیدی. پس گوارایت بادای امیرمؤمنان!.

 

نزدیکترین مردم بودی به پیغمبر. اول کسی بودی که به اسلام گرویدی. از یقین لبریز و در دل محکم و از همه فداکارتر [بودی] و نصیبت از خیر بیشتر بود. خداوند ما را از اجر مصیبتت محروم نکند و پس از تو ما را خوار نگرداند.

 

به خدا سوگند که زندگیات کلید خیر بود و قفل شر، و مرگت کلید هر شری است و قفل هر خیری. اگر مردم از تو پذیرفته بودند، از آسمان و زمین نعمتها برایشان میبارید اما آنان دنیا را بر آخرت برگزیدند.»

 

 

نوشته شده در 13 / 2برچسب:,ساعت 8:45 توسط سید علی طباطبایی| |

به نام خدا

استاد شهید مرتضی مطهری

شکی نیست که نوشتن مقاله ی دو صفحه ای در مورد شخصیت بزرگی مثل استاد مطهری  نمی تواند خواننده را از ابعاد مختلف تفکر ومنش ایشان آگاه نماید بنابراین  امید است که تشنگان معرفت واندیشه با مطالعه ی آثار ایشان به حقیقت وجود  شهید مطهری پی ببرند ولی به قول شاعر :

آب دریا را اگر نتوان کشید            هم به قدر تشنگی باید چشید

13  بهمن 1299 بود که روستای فریمان( درخراسان) از به دنیا آمد نوزادی پاک  سیرت به خود بالید و او کسی نبود جز (مرتضی مطهری ) . در عالم خواب به  مادرش نوید داده بودند که فرزندی به دنیاخواهی آورد که به اسلام خدمات  ارزنده ای می کند.

مرتضی چهارمین فرزند خانواده بود و پدرش از روحانیون مورد اعتماد خراسانی ها.  سحر خیزی و انس با قرآن از یادگاری های پدرش به او بود. تفریح نوجوانان و  جوانان روستای آن ها اسب سواری بود و مرتضی از بهترین سوارکاران آنجا به  حساب می آمد.

ورود به حوزه علمیه

هنگامی که در 13 سالگی تصمیم گرفت به خواندن دروس طلبگی بپردازد ...

بقیه در ادامه مطلب..


ادامه مطلب
نوشته شده در 14 / 2برچسب:,ساعت 8:42 توسط سید علی طباطبایی| |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

کپی برداری بدون ذکر صلوات غیر مجاز می باشد