شاید این از جاذیه ی استاد مطهری باشد...
دهههای متوالی است که نسلهای مختلف از خرمن کتب و آثار این استاد اندیشمند، خوشههای مورد نیاز خود را میچینند و هرچه زمان گذشته، غبار کهنگی بر آن آثار ننشسته است. روش متقن و عمیق و دقیق استاد در ارایه مباحث اسلامی و مبارزه بیامان با افکار متحجر و التقاطی و انحرافی، شاخصهای در آثار برجامانده از او ایجاد کرده است که نسلهای جویای فکر منطقی همواره کتب و اندیشههای بدون اعوجاج او را چاره بر چالشهای فکری و ذهنی خود دانستهاند. از همین روی است؛ که رهبر بصیر انقلاب اسلامی به صراحت تأکید میکنند؛ «در حال حاضر بدیلی برای مجموعه کتابهای شهید مطهری نداریم.» البته بدیهی است که در آثار و اندیشه ناب و شخصیت جامعالاطراف استاد مطهری نباید توقف کرد و برای همین است که رهبر انقلاب پس از تأکید بر اینکه «بدیلی برای مجموعه کتابهای شهید مطهری نداریم» تصریح میفرمایند؛ «نیازهای فکری روز به روز و نو به نو میشود و جریان ورود به چالش با افکار وارداتی و نقادی علمی و تفکیک صحیح از سقیم آن، از وظایف مهمی است که باید ادامه پیدا کند و ما در دهههای آینده به مطهریها نیاز مبرم داریم.» نکته در خور تأمل این است که آثار و اندیشه «مطهری» و «مطهریها» تنها....
منبع : روزنامه کیهان
جاذبه علی علیه السلام چند بعدی است.
جاذبه علی علیه السلام چند بعدی است. هم سطح وسیعی از جمعیت را مجذوب خویش ساخته و هم به یک قرن و دو قرن پیوسته نیست بلکه در طول زمان ادامه یافته و گسترش پیدا کرده است. حقیقتی است که بر گونه قرون و اعصار میدرخشد و تا عمق و ژرفای دلها و باطنها پیش رفته است، آنچنان که بعد از قرنها که به یادش میافتند و سجایای اخلاقیاش را میشنوند اشک شوق میریزند و به یاد مصائبش میگریند تا جایی که دشمن را نیز تحت نفوذ قرار داده است و اشکش را جاری ساخته است. و این قدرتمندترین جاذبههاست.
از اینجا میتوان دریافت که پیوند انسان با دین از سبک پیوندهای مادی نیست بلکه پیوند دیگری است که هیچ چیز دیگر چنین پیوندی با روح بشر ندارد.
علی اگر رنگ خدا نمیداشت و مردی الهی نمیبود فراموش شده بود. تاریخ بشر قهرمانهای بسیار سراغ دارد: قهرمانهای سخن، قهرمانهای علم و فلسفه، قهرمانهای قدرت و سلطنت، قهرمان میدان جنگ، ولی همه را بشر از یاد برده است و یا اصلًا نشناخته است. اما علی نه تنها با کشته شدنش نمرد بلکه زندهتر شد. خود میگوید:
هَلَک خُزّانُ الْامْوالِ وَ هُمْ احْیاءٌ وَ الْعُلَماءُ باقونَ ما بَقِی الدَّهْرُ، اعْیانُهُمْ مَفْقودَةٌ وَ امْثالُهُمْ فِی الْقُلوبِ مَوْجودَةٌ
گردآورندگان داراییها در همان حال که زندهاند مردهاند و دانشمندان (علمای ربانی) پایدارند تا روزگار پایدار است. جسمهای آنها گمشده است اما نقشهای آنها بر صفحه دلها موجود است.
درباره شخص خودش میفرماید:
غَداً تَرَوْنَ ایامی وَ یکشَفُ لَکمْ عَنْ سَرائِری وَ تَعْرِفونَنی بَعْدَ خُلُوِّ مَکانی وَ قِیامِ غَیری مَقامی
فردا روزهای مرا میبینید و خصایص شناخته نشده من برایتان آشکار میگردد و پس از تهی شدن جای من و ایستادن دیگری به جای من، مرا خواهید شناخت.
....